حلما هستی مامانحلما هستی مامان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

حلمای مهربونم

چهارمین دندان

دختر نازم دندان چهارم دراومد شما الان چهار تا دندان خوشگل داری مبارک باشه عزیزم رویش دندان چهارمت میبوسمت گلم
24 بهمن 1393

عکس اتلیه 6ماهگی حلما

عزیز دلم شما وقتی 6 ماه و4 روزت بود من وبابایی شما رو بردیم اتلیه سها 4 مهر روز جمعه بود اولش خیلی خوب همکاری کردی ولی دیگه اخراش خسته شده بودی به خاطر عوض کردن لباس کلافه شده بودی عزیزم خوابتم میومد ولی درکل عکسات خیلی خوب شدگلم چند تااز عکسات وبرات میذارم           عاشقتم دخترم ...
21 بهمن 1393

اولین سفر حلما

دخترم من وبابایی تواین چند وقت که شما به دنیا اومده بودی سفر نرفته بودیم گذاشته بودیم شما کمی بزرگتر بشی بعد بریم خواستیم ببریمت مشهد ولی هوا خیلی گرم بود شما اذیت میشدی به خاطر همین رفتیم ده مامان کبری تو ساوه نزدیک بود شما ام زیاد اذیت نمیشدی ولی با این وجود من کلی استرس داشتم نکنه دور از جون مریض بشی ولی خداروشکر خیلی خوب بود اصلا اذیتم نکردی چون همه دست جمعی رفته بودیم اصلا حوصلت سر نمیرفت همش با خاله اکرم بودی خیلی شمارو میبرد بیرون بهمون خیلی خوش گذشت شما خیلی خاله اکرمت ودوست داری همش باهات حرف میزنه خیلی برات شعر میخونه وبازی میکنه شما ام خیلی میخندی عزیزم چند تااز عکسای سفرمون وبرات میذارم تواین سفر چهار ماه پانزده روزت بود  ...
21 بهمن 1393

چهار ماهگی حلما

دختر نازم شما وقتی تازه رفته بودی تو چهار ماه قشنگ غلت میزدی و برمیگشتی گردنت و خیلی خوب میاوردی بالا چند تا از عکس ازاون روزای قشنگ انداختم برات میذارم گلم           تو این عکس این تاب وشلوارک سبز رنگ و که تنت کردم عمو امیر وزن عمو وقتی رفتیم خونشون بهت کادو دادن  خیلی ام بهت میاد دستشون درد نکنه .خیلی تو رو دوست دارن حلما گلی     اینجا رو تختت خواب بودی اومدم بهت سر بزنم دیدم بیدار شدی داری از لای نرده تختت نگاه میکنی سریع دوربین وبرداشتم و اون لحظه رو ثبت کردم عزیزم خیلی ناز ومظلوم نگاه میکردی قربون معصومییتت برم من     تو ا...
21 بهمن 1393

یک تا سه ماهگی حلمای نازم

دختر خوشگلم عکسای خوشگل یک تا سه ماهگیت وبرات میذارم امیدوارم از دیدنشون لذت ببری ووقتی بزرگ شدی ودیدی تورو ببره به دنیای شیرین کودکیت عسل مامان دوست دارم زیاد               اون وقتا که تازه به دنیا اومده بودی عادت داشتی رو سینه بابایی میخوابیدی اینقدر ناز میخوابیدی که بابایی دلش نمیومد ببره بذاره رو تختت ساعتها میذاشت بخوابی تا خودت بیدار میشدی این عکسو اون موقع ازت انداختم قربونت برم که واقعا فرشته ای     دست دختر وپدر وقتی با هم خوابیده بودید ازتون گرفتم     دوست دارم حلمای نازم   ...
21 بهمن 1393

سیسمونی

دختر نازم چند تا از عکسای سیسمونی که مامان کبری زحمتشو کشیده برات خریده برات میذارم                                                                                             &nb...
20 بهمن 1393

مدلهای خوابیدن حلمای نازم

اون روزا که تازه به دنیا اومده بودی دخترم همش خواب بودی ماام مجبور بودیم از حالتای مخنلف خوابت عکس بندازیم عزیزم شما ازهمون اولشم دختر خیلی خوبی بودی اصلا مامانی واذیت نکردی خیلی اروم بودی                                                              تو این عکس تازه ازحموم اومدی روسریت وسرت کردم سرما نخوری عزیزم مثل فرشته ها شدی ...
20 بهمن 1393

عکسهای نوزادی

دختر خوشگل مامان من وبلاگ شما رو وقتی که شما تقریبا 9ماهت بود درست کردم تا قشنکترین لحظه های دوران شیرین کودکیت و برات ثبت کنم تاوقتی بزرگ شدی ازدیدنش لذت ببری عزیزم الانم چند تااز عکسای قشنگ نوزادیتو برات میذرم گلم عاشقتم مامانی                                                   عزیزم تو این عکس تازه 2 ساعت بود پا به این دنیا گذاشتی اولین عکست بود عزیزم                           &n...
20 بهمن 1393

کلاغ پر

دختر عزیزم حلمای ناز مامان شما امروز دل من وبابایی و حسابی بردی من وشما خیلی وقت بود باهم کلاغ پر بازی میکردیم اما امروز شما وقتی داشتیم باهم بازی میکردیم وقتی من میگفتم کلاغ شما ادامشو میگفتی به پر گفتی در من وبابایی کلی ذوق کردیم به خاطر این کارت تازه مامان گلی بهت لی لی حوضک یاد داده هر وقت بهت میگم لی لی حوضک کف دستت وباز میکنی انگشتت میذاری رو کف دستت دختر باهوشم قربون اون هوشت برم حیفم اومد امروز و این حرکت قشنگتو تو وبلاگت ثبت نکنم عزیزم 
20 بهمن 1393

سومین دندان

دختر نازم دیروز در حالی که داشتی با بابایی بازی میکردی و میخندیدی بابایی یک لحظه متوجه یه سفیدی رو لثه بالاییت شد به من گفت و اومدم دیدم بله دختر گلم به غیر از دوتا دندون پایین یه دندون ازبالا داره درمیاره دخترم رویش سومین دندونت مبارک دوست دارم حلما گلی من
11 بهمن 1393